توسعه و محیطزیست
مترجم: شیما حاج موسایی؛ کارشناس ارشد مدیریت محیطزیست
رویکردها نسبت به محیط تواناییها و تمایلات نوع بشر جهت اصلاح آن، ثابت نیستند. در هر برههای از زمان، افراد و یا گروههای متفاوت، دیدگاهشان نسبت به محیط و توسعه ممکن تغییر یابد. بعید است که کارکنان شرکتی که حقوق یکسانی دارند، تصور یکسانی از کیفیت زندگی یا زیبایی منظره و نه اولویتهای یکسان در هزینهکردن داشته باشند.
در اوایل دهه ۱۹۸۰ از Tome Acue آمازون برزیل دیدن کردم. این زیستگاه نشان میدهد که افراد دارای منابع تقریباً مشابهی که در اختیار دارند، چگونه مدیریت محیط و توسعه خود را انجام میدهند. مهاجرین ژاپنی، Tome Acue را در دهه ۱۹۲۰ کشف کردند و در بسیاری از موارد که ساکنین قبلی برزیلی آن را رها کرده بودند، کشاورزی را در زمین پایدار نگه داشتند درگذشته این زمینها بهعنوان زمینهای غیر قابلکشت و نامناسب محسوب میشدند.
به نظر میرسد ساکنین Tome Acue استراتژیهای مناسب استفاده از منابع متناسب با محیطزیست را توسعه داده و با تغییر شرایط بازاریابی وادامه میدهند. بدون وجود مؤسسات اجتماعی حمایتی این سیر تکاملی احتمالاً شکستخورده است.
Tome Acue یک مثالی از اینکه مردم چگونه بر مشکلات محیط و غیره فائق میآیند، البته اگر در مسیر درست مدیریت شوند.
توسعه
تعریف توسعه بازتاب ارزشهای رایج کسانی است که آن را تعریف کردهاند. بنابراین آنچه که درگذشته توسعه پنداشته میشده، ممکن است امروزه در نظر گرفته نشود. پیشنهاد شده که توسعه، جزء اقتصادی از یک فرایند نوینسازی گسترده است. (Mobogunie 1980)
که مورد قبلی شامل تغییر شکل از وابستگی به نوع استعمار است درحالیکه مورد آخری نیازی به آن ندارد. در واقع ممکن است وابستگی بیشتری داشته باشد. (۱۹۷۳:۸ ,Brook field)
بعضی توسعه را بیشتر بهعنوان یک فرایند یادگیری میبینند. یک تعریف نوعاً غربی از توسعه، اصطلاحی مبهم خواهد بود برای یک فرایند چندبعدی که شامل تغییرات مادی، اجتماعی و سازمانی است که رشد اقتصادی را تسریع و فقر مطلق و نابرابری را کاهش داده است. مفهوم توسعه بر چگونگی دید ما و مطالعه جهان تأثیر میگذارد.
اسکوبار در سال ۱۹۹۲ فراتر رفت و استدلال کرد که توسعه یک مکانیسمی است که از اواسط دهه ۱۹۴۰ توسط کشورهای ثروتمندتر، برای مدیریت کشورهای کمتر توسعهیافته استفاده میشود.
توسعه تا همین اواخر با آمار غیردقیق اندازهگیری شده است. از جمله تولید ناخالص ملی (GNP) ارزش کل پولی کالاها و خدمات تولید شده توسط ملت در یک سال و یا تولید ناخالص ملی تقسیم شده بر جمعیت ملی (بهقرار هر نفری، تولید ناخالص ملی) میباشد.برنامه توسعه ملل متحد یک شاخص توسعه انسانی را تنظیم کرد، تا برای آزمایش و اندازهگیری چندبعدی حساستری را ارائه دهد. (۱۹۹۱ UNDP)
امروزه مدرنیزه شدن بهطورکلی بهعنوان یک تغییر به سمت سیستمهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی پذیرفته شده است و در اروپای غربی و امریکای شمالی بهخصوص بین قرنهای هفده و نوزده و اخیراً در حاشیه اقیانوس آرام توسعهیافته است.
توسعه و مدرنیزه شدن در سطح ملی، منطقهای یا محلی اغلب با تغییرات اقتصادی یا اجتماعی خارجی مرتبط است در علم نظری یک گروه از مردم از طرق مختلف میتوانند توسعه یابند اما مدرن نیستند یا بالعکس.
توسعه به طور فزایندهای بهعنوان نیاز به کاهش اختلاف میان گروهی (۱۹۹:۳۱ UNDP ) و یا یک تحول اجتماعی، با استفاده از سرمایه، تکنولوژی و دانش برای تغییر فرهنگ و جامعه دیده میشود.
کشورها، مناطق یا گروههایی از افراد ممکن است بالا یا پایین توسعه متوسط یا نوینسازی باشند و اغلب بحث شده است که کشورهای ثروتمندتر باید به بقیه برای توسعه کمک کند .هرچند مخالفان احساس میکنند که مردم باید این کار برای خودشان انجام دهند.( ۱۹۹۰:۷۲:۳۰ Adams)
مردم با دیدگاههای متفاوت از آنها در اروپا، امریکا و حاشیه اقیانوس آرام از سال ۱۹۳۰ جا گرفتهاند، ممکن است از پذیرفتن روشهای غربی توسعه و مدرنیزه شدن اکراه داشته باشند. غرب آمده است تا توسعه را بهعنوان روند افزایشی ببیند. اما میتواند در یک سطح مشخص متوقف شود و کاهش آن امکانپذیر است.
تلاش برای توسعه
مشاهدهای که اغلب صورت میگیرد، این است که مشکلات محیطی غالباً به توسعه مربوط میشوند. این رابطه بهندرت ساده است. در طول تاریخ نیازها و خواستههای انسان تغییر کرده است و استفاده از محیط معمولاً آن را تغییر میدهد و فرصتهای توسعه آینده را محدود میکند.
اگر زمین از طریق آبیاری شور شود، ممکن است ارزش کمتری نسبت به سطح پیش توسعه داشته باشد مشکلات ممکن است در محیطهایی پدیدار شوند که تلاش کمی برای توسعه و مدرنیزاسیون کرده باشند، فرایندهای توسعه برای یک فرهنگ و محلی خاص ممکن است آسانتر باشد نسبت به آنهایی که حتی تحت شرایط ظاهراً مشابه هستند.
تلاشها بهواسطه یک گروه برای توسعه ممکن است برای سایرین مشکلات به وجود آورد. اغلب ادعا میشود که کشورها یا شرکتهایی که توسعهیافتهاند، این کار را عمدتاً با استفاده از دیگران انجام دادهاند.
از سال ۱۹۴۵ باوجوداینکه رشد اقتصادی یک هدف مداوم بوده است، ارتقاء توسعه روشهای خود را داشته است. در طول دهه اول توسعه مشخص شده که هنگام دریافت کمک به گیرندگان برگزیده، مزایای رشد ممکن است ظاهر نشود یا نباشد. بنابراین هدف در دهه دوم توسعه (۱۹۷۰) گسترش دامنه ذینفعان بود.تغییرات روی شعار توزیع با پیشرفت بهکرات مورداستفاده قرار گرفت.
در دهه ۱۹۸۰ توسعه نیافتن که مشاهده میشود ناشی از علل داخلی و خارجی مؤسساتی LDC یا روابط قدرت، بهویژه شرایط تجارت جهانی است. در دهه سوم توسعه پس هدف ایجاد یک نظم اقتصادی جدید بینالمللی بود یک ایده به UN در دهه ۱۹۸۰ ارائه شده است. برای بهبود شرایط تجارت جهانی، برای تأمین بهتر نیازهای اساسی (مراقبتهای بهداشتی، آموزشی، آب پاک، غذای کافی و غیره) برای فقرا بوده است. از سال ۱۹۸۰ آژانسهای تأمین مالی به نظم ساختاری ارتقاء یافتند، تغییرات ایجاد شده برای اطمینان از تعدیل اقتصادی صحیح LDCS است.
در دهه چهارم توسعه S1990 هنوز به نظر میرسد که رشد اقتصادی محرک توسعه است و تلاشها برای تغییر تجارت جهانی است.اما نگرانیهایی وجود دارد از رویکردهای دموکراتیک و مشارکتی برای ارتقاء و توسعه بشر برای توسعه پایدار و کیفیت محیطزیست . تنظیم چهره انسانی،۱۹۹۱ UNDP. در دهه ۱۹۹۰ به نظر میرسد عصر فضا جای خود را به عصر محیطی داده است.
محیط
محیط را میتوان مجموع کل شرایطی که موجودات زنده درون آن زندگی میکنند تعریف کرد. این هست، نتیجه تعامل فیزیکی و شیمیایی غیرزنده، جایی که پارامترهای زندگی در آن وجود دارد.
علاقه به مبارزه موجودات از جمله افراد با یکدیگر و محیط اطراف (بقای شایستهترین) با انتشار منشأ گونهها بهواسطه انتخاب طبیعی تحریک شد.
اکولوژیستها، کسانی هستند که رابطه بین موجودات زنده و بین موجودات زنده و محیط را مطالعه میکنند. بعضی اوقات محیط طبیعی استفاده میکنند تا اشاره کنند به وضعیتی که مداخلات انسانی کمی صورتگرفته است. محیط اصلاح شده جایی است که تغییرات (اصلاحات) (توسعه) قابلتوجهی توسط انسان صورتگرفته است.
تغییر نگرش نسبت به محیطزیست و توسعه
بسیاری از ارگانیسمها محیط را تغییر میدهند. تغییر ممکنه کند یا سریع، موضعی (محلی) و یا جهانی باشد. انسان توانایی تشخیص دارد و آگاهانه به فرصتها و تهدیدها به طور طبیعی و یا با تکامل انسانی شاید برای دورکردن یا کاهش آنها واکنش نشان میدهد.هرچند، مشخص نیست که آیا بشریت از این توانایی بهخوبی استفاده خواهد کرد یا خیر، یا به تخریب سایر موجودات زنده و شاید نوع انسان ادامه خواهد داد. این تکنولوژی میتواند بشریت و موجودات زنده دیگر را برای فرار از فجایعی که درگذشته زمین را رنج میداد، ارائه شود.
گود در سال ۱۹۸۹ نوشته است: ما فرزندان تاریخ هستیم و باید مسیرها (شیوه) متفاوت و جالب از جهان قابلتصور را ایجاد کنیم. شناخت مشکلات و واکنش به آنها به نظر افراد و جوامع در مورد خودشان بستگی دارد و اینکه چطور آنها با محیط خاص خود ارتباط برقرار کنند.
ریشه بسیاری از مشکلات نسبت محیطی جهان مفاهیم نادرست توسعه و مدرنیزه است. برخی مانند ریول در سال ۱۹۸۱ استدلال کردند به این که بهتر است DCS بهعنوان خیلی توسعهیافته توصیف شوند، به طور مؤثر در یک وضعیت ناپایدار توسعه موقت: مصرف بیش از سهم آلودگی آنها.
در دهه ۱۹۹۰ ما به دوراهی رسیدهایم جایی که این درک وجود دارد که بسیاری از کارهایی که انجام شده است، در مسیر عادی توسعهنیافته است. دکتر فاتسوس رفاه طولانیمدت را فدای دستاوردهای کوتاهمدت میکند.
سوزان در سال ۱۹۹۲ احساس کرد که درک متقابل محیط انسانی میتواند از طریق بررسی چگونگی ارتباط اجتماعی با کنترل و استفاده از رویکرد اقتصاد سیاسی، محیطی، درکی از تعامل با محیط انسانی به دست آورد.
تغییرات و توسعه آبوهوا
روندهای آبوهوایی به طور نامناسب مستقر شده اند و مشخص نیست که فعالیتهای انسانی در جهت مخالف خواهد بود یا این تغییرات طبیعی رو تقویت میکند. برنامهریزان و مدیران تمایل به نادیدهگرفتن احتمال تغییر آبوهوا دارند. عواقب چنین غفلتی میتواند فاجعهبار باشد. مدیران محیطزیست نیاز به سبک، سنگین کردن تهدیدات دارند و در صورت لزوم برنامههای احتمالی و راهبردهای اجتنابی را تنظیم کنند. سرعتی که موضوع گرمشدن کره زمین در دستور کار سیاسی پذیرفته شده، قابلتوجه است.
قبل از سال ۱۹۸۵ شک و تردید گستردهای وجود داشت، اما تا سال ۱۹۹۲ موضوع اصلی در ریو بود (قله زمین) که شاید این بحثها در حال حاضر منجر خواهد شد به اقدام لازم و سرد شدن یا گرمشدن کره زمین ممکنه از طریق مراحل ناپایدار (گذار) بهجای تغییر دائمی پیشروی کند و ممکنه از منطقهای به منطقه دیگر اثرات مختلفی داشته باشد. حداقل برای مدتی، همانطور که میگویند، حرکات توده هوا یا جریانهای اقیانوس تغییر میکنند.
بهطورکلی گرمشدن کره زمین منجر به شرایط خنکتر در بعضی مناطق شود و ( بهطورکلی گرمشدن ممکن است عصر یخبندان را آغاز کند).اصطلاح گرمشدن تعادل برای نشاندادن گرمشدن هوا مدتی استفاده میشود، بعد از اینکه فعال شد شواهد زیادی از تغییرات آبوهوایی، طبیعی درگذشته وجود دارد: هنوز تغییرات آبوهوایی مشابه تهدیدات جدی برای رفاه انسان محسوب میشود.